جشن سیسمونی کاکل زری مامان و بابا
سلام عشق مامان ، امروز با دست پُر و چند تا خبر خوب اومدم اینجا .... وااااااااااااااااااااای مامانم الان انقدر ذوق دارم که نمیدونم چی بنویسم؟ از کجا بنویسم؟ چجوری بنویسم؟ اول از همه تاپ ترین خبر رو بدم و اونم اینکه امروز صبح ساعت 9 مامانی بازم عمه شد ، وای وای وای عسل مامان نمیدونی چه حسی دارم دلم داره پر میکشه برم نی نی دایی حامد رو ببینم اما حیف که یزد هستن و رفت و امدش برام سخت ، چند مین پیش زنگیدم به بابایی حرفی نداشت ببرتم برا ملاقات اما دلم نمیخواد برم توی بیمارستان ، یه حس بدی بهم دست میده ، بابایی هم قول داد فردا ببرتم یزد تا ببینمش ، خدا به دایی حامد یه دخمل کوپلو داده و خدا رو شکر هم نی نی هم مامانش سالم هستن . حالا بریم سرا...
نویسنده :
ღ.مامان مهديه.ღ
11:46